سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است . [امام علی علیه السلام]

صدفهای سخن

 

                      کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب ولا ضرع فیحلب

 فتنه: آزمایش وابتلا در اینجا کنایه از جنگ است

 ابن اللبون : بچه شتری که دو سالش تمام شده و از شیر گرفته اند

 ظهر: پشت، پشت حیوان

 یرکب: سوار شدن

 ضرع: پستان حیوان

 یحلب: شیر دادن

    ترجمه:

 در زمان فتنه وجنگ مانند بچه شتری باش که نه پشتی برای سواری دارد و نه پستانی برای دوشیدن .

 توضیحات

  ۱ـ این حکمت در زمانی است که دو طرف جنگ ودعوا حرف باطل بزنند اما زمانی که یکی از

  دو طرف دعوا حق   باشد باید به کمک او شتافت (( کونوا للظالم خصما وللمظلوم عونا))

   ۲ـ پشت داشتن برای سواری کنایه از قدرت بدنی است و منظور از شیر دادن قدرت مالی است که باید

 سعی کنیم در آن زمان به هیچ کدامشان مطرح باشیم تا دو طرف فتنه در داخل کردن ما به جز طرفدارانشان طمع

 نورزند

 3_ اگر بپرسی منظور از فتنه چیه؟

  میگم هرچیزی که بتونه توی زندگیت دغدغه ایجاد کنه و تورو مشغول به خودش بکنه و مایه آزمایش تو باشه

 

4-  یه سوال یه جواب

تعریف جامعی دربارة کلمة فتنه ذکر کنید آیا مسئلة آغاجری فتنه است؟

 

در لغت: فتنه به معنای امتحان، آزمایش و ابتلا است. این واژه در مجمع البحرین چنین آمده است: "فتنت الفضّه و

الذّهب بالنّار؛ نقره و طلا - برای جدا کردن خالص از ناخالص - با آتش ذوب شد"

در تفسیر المیزان آمده است: با فتنه چیزی امتحان می شود. فتنه به امتحان و به لازم امتحان که شدّت و عذاب است

و به ضلال و شرک که سبب عذابند، اطلاق می شود.

 در قرآن در این معانی به کار رفته است:

 -1امتحان کردن به سختی، آزمودن به تکالیف سخت: "وکذلک فتنّا بعضهم ببعض".

 -2 مبتلا کردن به بلا و فتنه، ‌هلاک کردن: "و لکنّکم فتنتم أنفسکم وارتبتم وغرّتکم الامانیّ".

-3 در آتش سوزاندن، عذاب کردن به آتش: "إنّ الّذین فتنوا المؤمنین والمؤمنات ثمّ لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم

 و لهم عذاب الحریق".

-4 صدمه زدن و کشتن. در آیة 101 سورة نساء به آن اشاره شده است.

-5 گمراه کردن و فریفتن و لغزاندن از راه حقّ. آیه 27 سورة اعراف به آن اشاره کرده است.

-6 شکنجه دادن، به رنج انداختن (برای وادار کردن به ترک دین) آیة سیزده سورة یونس به آن اشاره دارد.

-7 منحرف کردن از چیزی، باز داشتن از پذیرش چیزی. آیة 49 مائده به آن اشاره دارد.

فتنه: در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به غیر خدا، همانند آیة سوم عنکبوت دربارة امتحان خدا و

 آیة 101 نساء دربارة غیر خدا. در قرآن، هر جا که دربارة بشر آمده مراد فتنة مذموم و آزمایش ناهنجار

 است. خیر وشرّ امتحان الهی است. شاید امدن آن ها عنان زندگی و افعال را عوض کند. در راه رجوع الی

اللّه خیر و شر پیش می اید تا عدّه ای را به راه کمال و گروهی را به راه شقاوت ببرد. دستورها و تکالیف بر

 بشر نازل می شود تا بشر را رشد دهند و به طرف کمال ببرند، در نتیجه صادقان از کاذبان جدا می شوند و

هر یک راه خویش را بر می گزینند. با امتحان الهی که احکام و پیش آمدها و وسائل زندگی است، مردم به راه

کمال یا سقوط می افتند تا اهل سعادت به خوشبختی و اهل شقاوت به بدبختی برسند.

با این تعاریف مختلف می توانیم بگوییم مسئله هاشم آغاجری و گفته های ایشان از مصادیق فتنه های اجتماعی

است. در این گونه مسایل باید بدون درگیر ساختن مردم، دستگاه قضایی به وسیلة قضاتی که دید سیاسی و اجتماعی

 دارند،‌ این فتنه را حل کنند و حکم مناسبی را صادر نماید. این اهانت به معتقدات مردم بوده است. اگر قرار باشد

 از اهانت به معتقدات دینی به آسانی بگذریم باید شاهد اهانت های بیشتری باشیم ولی من بر این باورم که اگر در

همان محدودة دانشگاه می ماند و نوار فقط به دستگاه قضایی می رفت و چنین حکم حادی صادر نمی شد بهتر بود.

 نباید محتوای سخنرانی به جامعه کشیده می شد.

اما میدونین آقا جری فقط برابر 70 نفر در محیط دانشکاه اهانت کرد ، این اهانت چنان در مطبوعات

صدا کرد که سخنان رهبری در مورد به صحنه کشیدن مردم در حاشیه قرار گرفت ، انسانهای

 مومن بدون اطلاع و منافقان عمدا به این ماجرا دامن زدند. 

 

 

 

5-  فلسفه فتنه از زبان امیرالمومنین

و فرمود(ع) کسى از شما نگوید که خداوندا پناه مى برم به تو از آزمایش . زیرا هیچکس نیست

مگر آنکه ، به نحوى به آزمایش گرفتار است ، ولى اگر کسى خواهد که به خدا پناه جوید، از او

بخواهد که از آزمایشهاى گمراه کننده اش پناه دهد. خداى سبحان مى فرماید ((بدانید که داراییها

و فرزندان شما وسیله آزمایش شمایند)) معنى آن است که خداوند بندگانش را به اموال و اولاد

 مى آزماید تا معلوم دارد که چه کسى به روزى او ناخشنود است و چه کسى خشنود. هر چند،

خداوند به آنها از خود آنها آگاهتر است ، ولى براى آن است که کارهاى مستحق ثواب را از کارهایى

که درخور عقاب است معلوم دارد، زیرا برخى فرزند پسر را دوست دارند و آنان را از دختر خوش

 نیاید. بعضى بارورساختن مال را مى پسندند و از کاهش آن ناخشنودند.

حکمت93




مهدی ::: جمعه 86/8/11::: ساعت 6:15 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :13985
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<